چقدر داغ بود!
سَر میز شامـ ـ
یاבت ڪه می اُفتم بغض میکُنَمـ ـ
اَشکــ در چِشمانَمـ حلقهـ میزَنَد
هـ ـمهـ مُتِعَجِبـ نِگاهَـَمـ میکُننَد…
لبخند میزنَمـ و میگویَمـ :
چقدر داغ بود!
نظرات شما عزیزان:
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
سَر میز شامـ ـ
یاבت ڪه می اُفتم بغض میکُنَمـ ـ
اَشکــ در چِشمانَمـ حلقهـ میزَنَد
هـ ـمهـ مُتِعَجِبـ نِگاهَـَمـ میکُننَد…
لبخند میزنَمـ و میگویَمـ :
چقدر داغ بود!
نظرات شما عزیزان: